مصاحبه سیاوش اکبرپور که
سرشار از بیاحترامی و پردهدری بود یک نکته مثبت به همراه دارد! اینکه از
این پس فوتبالیها بهتر میتوانند سره را از ناسره و خوب را از بد تشخیص
بدهند. سیاوش اکبرپور همان است که تا دیروز خود را حامی استقلال میدانست.
همان بازیکنی که وقتی گل میزد با مشت به سینهاش میکوبید، پیراهن
استقلال را میبوسید و به سوی هواداران میآمد. او حالا تیم سابقش را با
مصاحبه جنجالی به حاشیه میکشد تا شاید اندکی از ریل خارج شود. حرفهای او
گویای همه واقعیتها است. او دیگر استقلال را خانه خود نمیداند چرا که
اگر لحظهای برای محبوبش ارزش قایل بود این چنین ستونهایش را ویران
نمیکرد. سیاوش به مظلومی اتهام زد، مجیدی را که در تأثیرگذاریاش تردیدی
نیست زیر سوال برد و با لحنی تند همه را به انتقاد کشید. آیا داداش سیای
دیروز حالا میتواند مدعی استقلالی بودن باشد؟ دیگر پاسخ این سوال را هر
هواداری هم میداند: «نه»!
***
برای سیاوش اکبرپور مینویسیم؛
کسی که کم از قبل استقلال منتفع نشد و به اوج محبوبیت و شهرت نرسید. او
سالها روی جلد مطبوعات بود که این فقط یک دلیل داشت؛ پوشیدن پیراهن
استقلال. سیاوش اکبرپور امروز کجا است؟ او حالا برای رفتن روی جلد
روزنامهها فقط یک راه پیش رو دارد: «حرف زدن علیه مظلومی و همبازیهای
سابقش!» و باید با صدای رسا به او گفت: «آقای اکبرپور خود کرده را تدبیر
نیست! آن روز که پیشنهاد 500 میلیونی استیلآذین اغوایت کرد باید فکر چنین
روزهایی را هم میکردی!» آیا مظلومی حق ندارد با بودن مهاجمانی مثل مجیدی،
برهانی، میلاد میداودی و شاید سیدصالحی دست رد به سینه اکبرپور بزند؟