استقلال این روزها خستهترین تیم لیگ است. خسته از باخت مقابل پرسپولیس، نه خستگی بدنی که ناشی از ضعف جسمانی باشد. هنوز هم آثار باخت مقابل قرمزها در چهره بازیکنان دیده میشود. در لابلای حرفهای آنها هم میتوان آثاری از این فرسودگی را مشاهده کرد. صمد هنگامی که سیدصالحی توانست اولین گل خودش مقابل تیم آماتور ذرتکاران را به ثمر برساند در میان دستیارانش لبخند تلخی زد و گفت: «نگاه کنید به سید! چقدر چارچوبشناس شده است. حیف که مقابل پرسپولیس گل نزد.»
شاید مرفاوی در آینده باز هم مجبور شود از این لبخندهای تلخ بر لب بنشاند. باید منتظر لحظهای بود که سیدصالحی دوباره مقابل مس کرمان دروازه را باز میکند و صمد با لبخندی تلخ به او نگاه میکند! استقلال به واسطه همین یادآوریها دچار خستگی روحی شده است. البته این قبیل یادآوریها تنها مختص به مرفاوی نیست. همه بازیکنان هرگاه یاد دربی 68 میافتند افسوس میخورند و شاید خستگی عمیقی که در چهره آبیها موج میزند حاصل همین خاطرات است. بیرون آمدن از این فضا برای مرفاوی تبدیل به مسالهای پیچیده شده است. او میخواهد در روزهای باقیمانده اندکی خود و تیمش را از این فضا خارج کند البته صمد کار دشواری پیش رو ندارد. 8 روز تا بازی با مس کرمان باقی مانده است و او در روزهای باقیمانده تا این بازی میتواند به راهکارهای برون رفت تیمش از این شرایط فکر کرده و در جهت بهبود وضعیت روحی تیمش گامهای محکمی بردارد.
بازی با مس کرمان از جهاتی برای مرفاوی که توانست نیم فصل نخست در کرمان این تیم را مغلوب کند چندان هم ساده نیست. صمد حساستر از همیشه به این بازی مینگرد. مس کرمان در شرایط بحرانی قرار گرفته و اوضاع بسیار حادی دارد. آنها میخواهند خود را در لیگ حفظ کنند و این انگیزه کار استقلال را در بازی آینده دشوار خواهد کرد. استقلال نیم فصل نخست پس از دربی توانست با برتری مقابل مس کرمان اندکی خود را از فضای تساوی دربی 67 خارج کند اما شرایط فعلی تیم صمد با آن بازی بسیار متفاوت است. استقلال در دربی شکست خورده است و کسب حداکثر امتیاز این بازی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. در دربی این بازی را وارد فضایی سراسر حساسیت کرده است و بایدهایی را مقابل مرفاوی قرار داده است. امروز اگر از مرفاوی بپرسید دومین مشغله ذهنیات چیست فیالفور پاسخ میشنوی: «بازی با مس کرمان و کسب برتری در این میدان.»
صمد در این بازی با مشکلات پنهانی هم روبرو است. قطع به یقین ترکیب استقلال دستخوش تغییراتی خواهد شد. آنطور که پیدا است مرفاوی قصد دارد محمدی را دوباره به قفس توری برگرداند. او در خط دفاع برای مدت زمانی نامشخص امیرحسین صادقی را هم در اختیار ندارد. بازی کردن هاشم بیکزاده هم در هالهای از ابهام قرار گرفته تا احتمال حضور دوباره مهدی امیرآبادی که در دربی ضعیفترین چهره تیمش بود افزایش یابد. صمد در انتخاب پست بازی خسرو حیدری در دربی هم با اشتباههای کشندهای همراه بود. او میبایست با کمی تغییر جای بازی هافبک راست طراحش را عوض کند و البته اقدامهای شایانی در ترمیم دفاع تیمیاش انجام بدهد. مجموعه این عوامل ناخودآگاه بازی با مس کرمان را تبدیل به یکی از مشغولیات ذهنی صمد در روزهای آتی میکند.
استقلال آرام آرام به لیگ قهرمانان آسیا نزدیک میشود. صمد مرفاوی چه تدبیری برای حضور مقتدرانه در این جام دارد؟ آیا او میداند که اگر بتواند در عربستان نماینده این کشور را شکست داده و دست پر به تهران برگردد دست به کاری بزرگ زده است؟ شاید باخت در دربی به این سادگیها از مخیله هواداران استقلال بیرون نیاید اما برتری مقابل نماینده عربستان که فوتبالدوستان در مواجهه با چنین تیمهایی به خصوص سعودیها دچار آلرژی شدهاند میتواند اندک مرهمی باشد بر زخمهای استقلال. صمد این حساسیت را درک کرده است. او این روزها با دقت و حساسیت فراوانی بازیهای حریف را آنالیز میکند. آخرین ارزیابیهای صمد نشان میدهد گوش چپ الاهلی از سرعت و شتاب بسیاری برخوردار است و غالب حملات این تیم از این جناح شکل میگیرد البته نقطه قوت استقلال هم در این جناح است. استقلال در جناح راست خود خسرو حیدری را دارد و صمد برای مهار حملات الاهلی همچون دربی چشم به پوششهای هادی شکوری دوخته است. اگر وارد تفکرات مرفاوی بشوید به این نتیجه میرسید که او به رغم انتقادها قصد دارد در بازیهای آینده هم شکوری را در دفاع راست مستقر کند و خسرو را یک خط جلوتر ببرد! الاهلی از مهاجمان فرصتطلبی هم برخوردار است و صمد برای توفیق مقابل این تیم میبایست توجه ویژهای به گلزنان الاهلی کند. شاید صمد بتواند بخشی از تفکرات خود را در بازی با مس اجرا کند تا برای این بازی بینالمللی آماده بشود و با هماهنگی مطلوبتری در عرصه لیگ قهرمانان آسیا حاضر بشود البته صمد خود در لیگ قهرمانان آسیا به بهترین انتخاب میاندیشد.
استقلال مردانی میخواهد که پس از گل حریف پوزخند نزنند و تیمشان را به سخره نگیرند. بازیکنی میخواهد که پس از باخت تیمش زیر آواز نزند و با خندهای معنیدار به حضار نگاه نکند. استقلال بازیکنی با غیرت میخواهد. بازیکنانی از جنس فرهاد مجیدی، فرهاد از دسته همین بازیکنان است که وقتی تیمش میبازد نای حرف زدن ندارد. باید چهره او را در اتاق تست دوپینگ میدیدید تا عمق ناراحتیاش را احساس کنید. روی صندلی نشسته بود. ناخنهایش را میجوید. پاهای لاغرش را روی هم انداخته بود و در حالی که از شدت عصبانیت زانویش را تکان میداد هرازگاهی به در خروجی نگاه میکرد. کنارش رفتم و به او خسته نباشید گفتم. جوابم را داد و یک دفعه بغض کرد: «دیدی چه طور باختیم. گلم پرپر شد.»
فرهاد زندگی متفاوتی نسبت به برخی بازیکنان امروزی استقلال دارد. او میداند پایش را کجا گذاشته است. استقلال تیمی است که برای بعضیها آسان به دست میآید و آسانتر از دست میرود. فرهاد اما نمیخواهد به سادگی پیراهنی را که سالها پیش به دست آورد را از کف بدهد. برای همین سعی میکند با همه نیرو و سرشار از انگیزه برای تیمش بازی کند. او با دویدنهای بیامانش همه را به تعجب وا میدارد. حتی مسوولان کمیته مبارزه با دوپینگ را که هر هفته از او تست دوپینگ میگیرند! و هر بار تست میگیرند منفی از آب درمیآید. فرهاد راز موفقیت خود را این گونه بیان میکند: «فرق من با دیگر بازیکنان این است که 6 صبح از خواب بلند میشوم و بدنسازی میکنم.» امروز باید این سوال را از مجموعه استقلال پرسید که اگر همه مثل فرهاد بودند چه اتفاقی رخ میداد. اگر همه بازیکنان به جز تمرینهای روزانه تمرینهای اختصاصی را هم در دستور کار قرار میدادند چه سرنوشتی در انتظار استقلال بود؟ آیا جایگاه امروز استقلال اینجا بود یا صدر جدول؟ آیا استقلال بازنده دربی 68 میشد یا تیم پیروز این میدان؟ البته که استقلال چند نمونه دیگر مثل فرهاد هم در ترکیب خود دارد. خسرو حیدری، سیاوش اکبرپور، سیدصالحی و حنیف عمرانزاده در زمره این مردان هستند اما آیا دیگر مردان آبیپوش هم اینگونه رفتار میکنند؟ مردانی که با همه وجود در میدان حاضر میشوند و از جان و دل مایه میگذارند.
امید طیری درباره شکست
استقلال مقابل پرسپولیس و تشویق امیر قلعه نویی در ورزشگاه عنوان کرد: تا
جایی که من حضور ذهن دارم، آخرین شکست استقلال مقابل پرسپولیس در زمان
مربیگری مرفاوی بود. البته با آمدن قلعهنویی استقلال 3 سال مقابل
پرسپولیس پرقدرت ظاهر شد ولی دوباره این اتفاق در زمان آقای مرفاوی رخ
داد.
وی ادامه داد: افتخار میکنم که با آقای قلعهنویی کار کردم چون
او معرفت دارد. او آدمی است که مثل بعضیها غرور ندارد و هنگامی که در
استقلال بودیم و تیم میبرد، دوست نداشت در کنفرانسهای خبری شرکت کند.
طیری
خاطرنشان کرد: باخت تیم همیشه به سرمربی برمیگردد. واعظ آشتیانی با صحبت
مبنی بر پذیرفتن شکست استقلال قصد دارد خودش را سپر کند تا حاشیهها کمتر
شود اما مردم خوب فوتبال را میفهمند و میدانند که مدیرعامل، تیم را ارنج
نمیکند و این شخص صمد مرفاوی است که باید مسئولیت شکست استقلال بر
پرسپولیس را بپذیرد.
دستیار قلعهنویی در استقلال در خصوص گریه
طرفداران این تیم گفت: در این خصوص حرف نمیزنم چون مطمئن هستم که فردا
آقایان میگویند قلعهنویی به آنها پول داده تا مقابل دوربین گریه کنند.
در حال حاضر نباید همه چیز را توجیه کرد. حالا نباید همه چیز را به گردن
این و آن انداخت. آقایان قبول کنند که با احساسات پاک جوانان بازی
کردهاند. ما هم سابقه حضور در دربی را داشتیم. این پرسپولیس یکی از
ضعیفترین تیمهای چند سال اخیر بود که با پیروزیاش باعث شد غرور
هواداران استقلال خدشهدار شود. به اعتقاد من وقت آن رسیده که آقای
آشتیانی که خودش مدعی شده بود اگر هواداران بخواهند از استقلال میرود، به
حرفش عمل کند.
طیری خاطرنشان کرد: اگر آقایان در این تیم ماندند
باید بدانند برای مربیگری در استقلال یک شخص بزرگتر را بیاورند. این تیم
بازیهای آسیایی را پیش رو و نیاز به یک تفکر بهتر دارد. باز هم میگویم
ما استقلالی هستیم و دوست داریم این تیم نتیجه بگیرد و از صمیم قلب آرزو
دارم که استقلال در بازیهای آیندهاش موفق باشد
شنیده های ما حاکی از آن است که از سوی مدیریت باشگاه استقلال امیرحسین صادقی از این تیم اخراج شد.
به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا)، پس از اینکه صادقی به دلیل بی انضباطی در اردوی قبل از دیدار مقابل پرسپولیس با نظر کادر فنی دربی 68 را از دست داد، با تصمیم واعظی آشتیانی (مدیر عامل بلاشگاه استقلال) از حضور در تمرینات این تیم هم محروم شد.
گفتنی است؛ قرار است به زودی با تشکیل جلسه در کمیته انضباطی باشگاه تکلیف صادقی مشخص شود.
شنیده های ما حاکی از آن است که از سوی مدیریت باشگاه استقلال امیرحسین صادقی از این تیم اخراج شد.
به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا)، پس از اینکه صادقی به دلیل بی انضباطی در اردوی قبل از دیدار مقابل پرسپولیس با نظر کادر فنی دربی 68 را از دست داد، با تصمیم واعظی آشتیانی (مدیر عامل بلاشگاه استقلال) از حضور در تمرینات این تیم هم محروم شد.
گفتنی است؛ قرار است به زودی با تشکیل جلسه در کمیته انضباطی باشگاه تکلیف صادقی مشخص شود.
سایت گل- در رقابت های لیگ امارات تیم الامارات به مصاف تیم النصر رفت و با نتیجه 3 بر یک به پیروزی رسید. در این
بازی رضا عنایتی باز هم توانست برای تیمش گلزنی کند و گل سوم الامارات را وارد دروازه النصر کرد تا در دو دیداری که با پیراهن این تیم به میدان رفته است دو گل به ثمربرساند.
دو گل دیگر الامارات را بازیکن مراکشی این تیم به ثمر رساند. در دیدار این دو تیم جای محمد نصرتی خالی بود تا مقابل رضا عنایتی قرار بگیرد. نصرتی با کارت قرمزی که در دیدار قبل گرفت از همراهی تیمش در این بازی محروم شد.
ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ، ﺟﻤﻌﻪ 12ﻣﻬﺮ 85 ﺻﻤﺪ ﻣﺮﻓﺎﻭﻯ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺭﻓﺖ ﻟﻴﮓ ﺷﺸﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﺩﻧﻴﺰﻟﻰ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩ.
ﻫﻔﺘﻪﻫﺎ
ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻛﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﺑﻌﺪ ﻳﻚ ﺑﺎﺯﻯ ﻛﻪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ
ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﻛﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺿﻤﻦ ﻣﺘﻬﻢ ﻛﺮﺩﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺩﺭ
ﺳﺎﻟﻦ ﺑﻪ "ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺴﻰ ﺑﻮﺩﻥ" ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ ﮔﻔﺖ: "ﻓﻌﻼ ﻛﻪ 21 ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﻋﻘﺐ
ﻫﺴﺘﻴﺪ!" ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺷﺶ، ﻫﻔﺖ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻓﺼﻞ، ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺻﺪﺭﻧﺸﻴﻦ
ﺑﻼﻣﻨﺎﺯﻉ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺪﻯﺗﺮﻯ ﺗﻌﻘﻴﺐﻛﻨﻨﺪﻩﺍﺵ ﺩﺭ ﺭﺗﺒﻪ ﺩﻭﻡ ﺟﺪﻭﻝ، ﻫﺸﺖ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﺭﻭﻯ ﭘﻠﻪﻫﺎﻯ ﭘﻨﺠﻢ ﻭ ﺷﺸﻢ ﺩﺭ ﻧﻮﺳﺎﻥ ﺑﻮﺩ!
ﭼﺮﺥ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﭼﺮﺧﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﻓﺎﻭﻯ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ شش هفت ﺑﺎﺯﻯ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ
ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻧﺸﺪ، ﺑﻠﻜﻪ بعد از ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﻛﻪ ﺳﻮﻡ ﺷﺪ، ﺭﻭﻯ ﭘﻠﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧشﺴﺖ ﻭ ﺁﻥ
ﻓﺎﺻﻠﻪ 12 ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﻯ ﺟﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﺐﻣﺎﻧﺪﮔﻰ ﺩﻭ، ﺳﻪ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﻯ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ!
ﺻﻤﺪ ﻟﻴﮓ ﻧﻬﻢ ﻫﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮﻣﺮﺑﻰ ﺁﺑﻰﻫﺎ ﺷﺪ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺻﺪﺭ ﺟﺪﻭﻝ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺑﻰ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺷﺶ ﺗﺴﺎﻭﻯ 1-1 ﺑﺎﺧﺖ! ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ 1-2 ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﻯ ﭘﻠﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﺳﻮﻡ ﺟﺪﻭﻝ! ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﻓﺎﻭﻯ ﻫﻔﺖ، ﻫﺸﺖ ﺑﺎﺯﻯ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻗﺒﺎ ﻫﺪﻳﻪ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺁﺑﻰﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﻭﺩ. ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻰ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻛﻤﺎﻛﺎﻥ ﺩﺭ "ﺣﺮﻑﺯﺩﻥ" ﻣﺪﻋﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﺘﻬﻢ ﺑﻪ ﺿﺪﻳﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻭ "ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺴﻰ ﺑﻮﺩﻥ" ﻣﻰﻛﻨﺪ! ﺻﻤﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻰ ﺑﺮگ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﻰﻫﺎﻯ ﺳﺎﻝ 85ﻭ 88 ﺑﻮﺩ.
۲۶ بازی
۱۰ برد
۱۰ تساوی
و ۶ باخت(۵ باخت در خانه و ۱ باخت میهمان!! و از جمله باخت در مقابل رقیب سنتی یا دیرینه اش پرسپولیس)
این خلاصه ای تلخ از کارنامه مدیرعاملی است که همه چیز فوتبال و حتی نتیجه آن را فدای لجاجت و یکدندگی و در واقع عدم توانائی و دانش فوتبالی خود کرده است....
عبدالصمد مرفاوی که بعضی ها او را استخوان در گلو و عده ای کارد گیر کرده در لای استخوان می نامند فقط آمده بود تا پرونده بسیار ضعیف گذشته اش را تکمیل تر کند و حق به جانب بودن ژنرال افسانه ای استقلال را که توانسته بود فقط در شش ماه دو بار سهمیه آسیائی را کسب کندبه اثبات رساند.
ژنرال شخصیتی محبوب در نزد هواداران است چرا که همواره و در هر تیمی بوی گل می دهد..مس کرمان..استقلال اهواز ..استقلال تهران و حالا هم در سپاهان...
وقتی او در استقلال بود نتیجه های ۵ بر صفر و هشت بر صفر دیگر برای هواداران پر شور استقلال عادی شده بود..اگر چه عدم هماهنگی بین او و مدیران استقلال یک بار حذف از رقابتهای آسیائی و یک بار چهارم شدن در این بازیها در بین ۴ تیم را نیز در کارنامه خود دارد..اما هواداراناستقلال حتی آن باختها و ناکامی ها را نیز هرگز به حساب او نگذاشتند...
در غیاب او دروازه بان ستاره ای چون طالب لو و آقای گل تیز چنگ و غزال تیز پائی چون برهانی روز به روز پژمرده تر می شوند..
قلعه نوعی شخصیتی کاریزماست..و اساساٌ سرمربی بودن چنین شخصیتی می خواهد..او هرگز در رقابتهای باشگاهی و در هیچ ورزشگاهی شعار حیا کن و رها کن را حتی از طرف عده قلیلی از هواداران واقعی و یا خط گیرندگان هم نشنید..!!
چون او یک استقلالی تمام نشدنی است ..مانند دائی که حتی با حذف ایران از جام جهانی ۲۰۱۰ همچنان محبوب میلیونها هوادار ایرانی حد اقل پرسپولیسی است!
عبد الصمد که به لطف واسطه ها و دوستان سازمانی اش به نا حق تا کنون ۲ بار بر مسند سرمربیگری استقلال تکیه زده و هر بار کارنامه ای بسیار تلخ از خود بر جای گذاشته است این روزها سوهان روح استقلالی هاست..تیمی پر از ستاره و استعداد که در مقابل ضعیفترین تیمهای شهرستانی هم به راحتی تسلیم می شود..
اما براستی چرا با وجود این همه نا کامی همچنان از جانب هیئت مدیره و مدیر عامل نا مهربان استقلال حمایت می شود؟
چرا هواداران یکی از دو تیم معروف و پر هوادار ایران حتی در لحظات گل زدن و بردن تیمهای حریف همچنان ته دلشان می لرزد؟
آیا عبدالصمد نمی توانست لا اقل در این سالها اندکی بر دانش فنی و فوتبالی خود بیافزاید یا با بهره گیری از نظرات و تجربیات بزرگانی چون روته مولر آلمانی کار خود را در عرصه سرمربیگری تقویت کند؟
آیا سرمربی که در مهمترین بازی فصل خود یعنی داربی ۶۸ با تعویض بسیار اشتباه خود کمر استقلال را شکست نمتوانست با تعویض امیر آبادی و حفظ سیاوش اکبرپور در میدان همچنان نبض بازی را در اختیار داشته باشد و با سه مهاجم به گلهای بیشتری هم دست یابد؟
براستی یک سرمربی که پس از بر کناری حاضر میشود به عنوان دستیار در کنار سرمربی جدید (قلعه نوعی) باز هم به ایفای نقش بپردازد خود نیز نپذیرفته است که این لباس بر تن او گشاد است؟
سئوال این است که با چنین رویکردی و چنین کادر فنی چگونه این تیم می خواهد در عرصه رقابتهای بسیار سنگین آسیائی که از او بزرگترها هم طرفی نبسته اند ظاهر شود؟